اگر فقط نگران خورد و خوراکت باشی، اگر فقط نگران گرسنگی ات باشی، فراموش میکنی که برای چه چیزی به دنیا اومدی یکی پیدا میشه اهلیت میکنه، بهت غذا میده، و میشه صاحبت تو میشی یک مرغ خانگیِ تمام عیار و هر روز صبح برای صاحبت تخم میزاری، اون هم بهت آب و دون میده و تو هر روز تخمهای درشتتری میزاری تا صاحبت رو راضی نگه داری پیش اون جات امن و آب و دونهات به راهه، نه سرما اذیتت میکنه نه گرما زندگیت میشه خوردن و خوابیدن و قدقد کردن و تخم گذاشتن تو راضی هستی و همه چی برات تا اخر عمرت خوب پیش میره، اما بدبختی اینه که بعد از مدتی فراموش میکنی که روزی روزگاری پرنده بودی و پرواز میکردی
کارتون از کارتونیست کلمبیایی آنجل بولیگان
شعرومتن کارتون علیرضانصرتی
دیدگاهتان را بنویسید